میلاد میرزایی بازیگر سریال "احضار" اعتقاد دارد مخاطب باید منتظر غافلگیری جذابی باشد که به همه حدس و گمانه‌زنی‌های اشتباه درباره روح محسن کامرانی پایان می‌دهد.

میلاد میرزایی

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از تسنیم، در دهه ۱۳۸۰ پخش سریال‌های ماورایی به مناسبت ماه رمضان تبدیل به یک سنت در تلویزیون شد و معمولاً یکی از سریال‌های مناسبتی ماه رمضان با موضوعاتی درباره بهشت و جهنم، برزخ، وسوسه شیطان و پاداش و عقوبت اعمال، روی آنتن می‌رفت.

این روند تا سال ۱۳۹۰ ادامه پیدا کرد و اکنون پخش سریال "احضار" در ماه رمضان ۱۴۰۰، تلویزیون را به آن دوران پخش سریال‌های ماورایی برگرداند. این سریال به عرفان‌های کاذب، فرقه‌های انحرافی و همچنین جلسات احضار روح می‌پردازد و آن‌ها را نقد می‌کند. علیرضا افخمی تقریباً ۹ سال پس از آخرین مجموعه ماورایی خود، بار دیگر سریال را با قصه متفاوتی در این ژانر ساخته است.

سال ۱۳۸۳، "کمکم کن" روی آنتن رفت که برای اولین بار قصه‌ای را درباره عالم برزخ و بازگشت به زندگی دنیایی روایت کرد. شخصیت اصلی این سریال جوانی بود که به کما می‌رود، او که از اشتباهات خود در زندگی پشیمان است، در عالم برزخ همراه ارواح دیگر تصمیم می‌گیرند اگر به دنیا برگردند، اشتباهاتشان را جبران کنند.  

سال دیگر سریالی را علیرضا افخمی برای تلویزیون ساخت که هنوز هم در بازپخش‌های مجدد، بسیار مشتری دارد. "او یک فرشته بود" ویژه رمضان سال ۱۳۸۴ ساخته شد؛ این سریال حضور عینی شیطان در زندگی انسان‌ها و وسوسه‌هایش را به تصویر کشید. شخصیت اصلی قصه با بازی زنده‌یاد حسن جوهرچی، انسان درستکاری بود که با وسوسه‌های شیطان از راه راست منحرف شد و در نهایت توبه کرد و پشیمان شد. این اولین بار بود که یک سریال تلویزیونی، شیطان را در قالب شخصیت معمولی نشان می‌داد و پخش پرسروصدایی داشت.

حسین سهیلی‌زاده سال ۱۳۸۵، "آخرین گناه" را برای ماه رمضان ساخت که در آن مسئله چشم برزخی دستمایه روایت قصه قرار گرفت. دختر شخصیتی به نام "دکتر اکرمی" برخلاف وصیت پدرش، چشم او را که فرد متدینی بود، به نامزد خود "فرهاد مودت" با بازی حمیدرضا پگاه پیوند می‌زند. پس از این اتفاق "فرهاد" باطن افراد و تجسم گناهان افراد را می‌بیند و زندگی‌اش تحت تاثیر این اتفاق متحول می‌شود.  

"اغما" سریال دیگری است که سیروس مقدم سال ۱۳۸۶ ساخت؛ این سریال هم مانند "او یک فرشته بود" به موضوع وسوسه‌های شیطان می‌پرداخت و شیطان را در شمایل انسان خوبی به نام "الیاس" با بازی حامد کمیلی نشان می‌داد. با وجود شباهت مضمونی که این سریال به "او یک فرشته بود" داشت، اما "اغما" بینندگان زیادی پیدا کرد که هنوز هم جزو سریال‌های ماندگار تلویزیون به شمار می‌رود.  

سیروس مقدم سال دیگر هم "روز حسرت" را با حال و هوای ماورایی ساخت؛ البته خبری از نمایش واضح شخصیتی در سریال نبود اما این مجموعه با نشان دادن احوال شخصیت‌هایش در عالم برزخ، روی این مسائل تمرکز داشت. پشیمانی انسان و حسرت‌هایی که پس از مرگ برایش باقی می‌ماند از دیگر موضوعات سریال  بودند.  

علیرضا افخمی سال ۱۳۹۰، سریال "پنج کیلومتر تا بهشت" را ساخت که آخرین سریال ماورایی تا قبل از "احضار" به شمار می‌رود. این سریال به همراه "سقوط یک فرشته" از شبکه‌های یک و سه پخش شدند و سریال افخمی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. شخصیت اصلی این مجموعه با بازی مهدی سلوکی طی اتفاقی به کما می‌رود، روح او در خواب و خیالات دختری که به او علاقه‌مند است، ظاهر می‌شود و سعی می‌کند به او بفهماند در پنج کیلومتری بهشت زهرا افتاده و در حال مرگ است.

بسیاری بعد از پخش قسمت‌های ابتدایی سریال "احضار"، شخصیت محسن کامرانی یا روحِ سرگردان و یا حدس و گمانه‌زنی‌های دیگری که مخاطبان در فضای‌مجازی نسبت به این کاراکتر داشتند، او را بارها با الیاس در سریال "اغما" مقایسه کردند. این عامل و خیلی از اتفاقات دیگر باعث شد تا با میلاد میرزایی بازیگر این نقش که او را چندی پیش در سریال "شرم" و "بیگانه‌ای با من است" دیدیم، لحظاتی به گفت‌وگو نشستیم.  

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

  • آقای میرزایی! شما چندی پیش سریال‌ "شرم" را روی آنتن داشتید که شخصیت پرچالشی را بازی کردید و در "بیگانه‌ای با من است" احمد امینی هم حضور کم اما مؤثری را از خودتان به یادگار گذاشتید. اما در سریال "احضار" علیرضا افخمی که او به عنوان یکی از رکوردداران سریال‌سازی در ماه رمضان شناخته می‌شود نقش بسیار مهم و قابل توجهی را دارید. سریالی که هم به کرونا، خانواده و هم موضوعات ماورایی و اعتقادی توجه جدّی داشته است. یکی از نکات قابل توجه، بازتاب‌های جالبی است که در میان آن‌ها بارها با نقش محسن کامرانی به انواعِ مختلفی شوخی شده؛ یکی از جدّی‌ترین آن‌ها این نکته است که "اگر خواستید کرونا را شناسایی کنید به روح کامرانی مراجعه کنید"؛ نظر خودتان چیست؟

بگذارید ابتدا به این پرسش پاسخ بدهم که چرا اصلاً وارد این کار شدم؟ یکی اینکه اسم افخمی همیشه برای من اسم بزرگی بوده و دوست داشتم با ایشان کار کنم. دوست داشتم در یک سریال مناسبتی مثل ماه رمضان که خیلی برای من ارزشمند است، بازی کنم. در وهله بعدی نقش "محسن کامرانی" متفاوت‌ترین نقش در کارنامه کاری‌ام به شمار می‌رود و از طرفی دوست داشتم بعد از سریال "شرم" نقشی را بپذیرم که مرا به چالش‌های بیشتری روبرو کند و باعث شد بیشتر تلاش کنم و خودم را به رخ بکشم.  

اتفاقاً نقشی است که هر بازیگری در کارنامه‌اش داشته باشد یکی از مهم‌ترینِ کارهایش به حساب می‌آید. پذیرفتم وارد این کار بشوم و البته این نکته ناگفته نماند مدیر فیلمبرداری سریال آقای علیرضا رنجبران بنده را به این کار معرفی کردند. متن را خواندم، با آقای افخمی صحبت کردم و کار شروع شد.  

آقای افخمی از هیچ پلانی نمی‌گذرند

کار با آقای افخمی از هر جهت جذاب و دلچسب بود؛ چون ایشان یکی از متفاوت‌ترین کارگردانانی‌اند که تا به حال کار کرده‌ام. بسیار با حوصله‌ است و از هیچ پلانی نمی‌گذرد؛ واقعاً زیر شدیدترین فشارها بوده‌ایم و هنوز هم هستیم. اینکه باید سریال به ماه رمضان برسد و  صبح کار کنیم و شب پخش شود. این روزها فیلمبرداری ادامه دارد و فکر می‌کنم تا آخرین روز ماه رمضان هم سر فیلمبرداری باشیم.   مهم‌ترین عامل همین کرونا بود و نگران بودیم و از هر جهت کار سخت‌تر می‌شد. حتی تا جایی که می‌دانم چند نفر از عوامل پشت صحنه به کرونا مبتلا شدند و این اتفاقی است که در بسیاری از پروژه‌ها افتاد. نگرانی برای بازیگران زیادتر بود، چون ماسک نمی‌زنند و جلوی دوربین قرار می‌گیرند. خیلی باید مراقب می‌بودیم.

عامل دیگری که کار را سخت‌تر و دقیق‌تر می‌کرد این بود که آقای افخمی خودشان نویسنده‌اند و روی فیلمنامه‌شان حساسیت بالایی دارد. این چالش برای من بود که من دقیقاً عین فیلمنامه را اجرا کنم؛ حتی تأکیدگذاری‌ها و بازی حسی برایشان بسیار مهم بود. خیلی در این وادی سعی کردم به کارگردان اعتماد کنم و خوشبختانه اعتماد خوبی شکل گرفت. سوای اینکه آقای افخمی جزو مهربان‌ترین کارگردانانی است که تا الان دیده‌ام می‌توانم بگویم ایشان را بسیار دقیق با حوصله‌ دیدم. واقعاً حسِ خوبی از ایشان می‌گیرم و کار خوب پیش می‌رود.  

البته نقدهایی هم به سریال وارد است چون سطح سریال سورئال است و خیلی مردم با قضاوت این سریال را نگاه می‌کنند به جای اینکه لذت ببرند بیشتر متمرکز می‌شوند و دنبالِ گاف‌ها و نقاط ضعف می‌گردند. خیلی شوخی‌ها با من شد و من به اندازه همان آدم‌ها به شوخی‌ها می‌خندم و از این شوخی‌ها استقبال می‌کنم.

  •  به نظر شما برگ برنده "احضار" در کارنامه علیرضا افخمی و خودتان، کجاست؟

برگ برنده برای آقای افخمی، داستانش است؛ داستانی را انتخاب کرده که برای هرکسی که تلویزیون را نقد می‌کند، جذابیت دارد که بنشیند و سریال را پیگیری کند. ما امروز رکورد تلوبیون را داریم که نزدیک به ۹ میلیون از این طریق سریال را تماشا می‌کنند. این نشان می‌دهد خیلی‌ها که به هر دلیلی نمی‌توانند پای تلویزیون سریال را تماشا کنند، "احضار" آن‌قدر برایشان کشش داشته که از طریق اینترنت سریال را ببینند و دنبال کنند. فکر می‌کنم یکی از نقاط جذاب سریال، آن سکانس‌های احضار باشد که همه منتظرند لحظه احضار روح را ببینند.  

  •  گمانه‌زنی و قضاوت درباره نقش شما بسیار است؛ گروهی می‌گویند روح هوس‌باز و گروهی هم می‌گویند شیطان است...

اتفاقاً این گمانه‌زنی کردن خوب است. باعث می‌شود به این نکته برسم که خوب پیش رفته‌ام. یک نکته‌ای درباره تحلیل نقش و چگونه بازی کردن نقش بگویم؛ از جایی محسن کامرانی می‌میرد و تبدیل به روح می‌شود، سعی کردم خیلی رئال بازی‌اش کنم؛ در واقع سورئالی که باورپذیر باشد. خیلی سعی کردم روی نگاهش فکر کنم و به ریزترین جزئیات نقش توجه داشته باشم. خوشبختانه بازتاب‌هایی که از مردم گرفتم مثبت بوده و فکر می‌کنم که راه درستی را در پیش گرفتیم.

دقیقاً. شاید باورتان نباشد که خودم هنوز پایان سریال را نمی‌دانم. می‌دانم قرار است چه کارهایی بکنم اما برایم جذاب است همه‌چیز را سر صحنه به صورت داغ و زنده تجربه می‌کنم. آن‌قدر باید سوار بر قضیه باشیم چیزهایی که به ما گفته می‌شود بتوانیم آن کارها را به راحتی انجام دهیم؛ از این جهت کار ما خیلی سخت‌تر می‌شود، زمانی که فیلمنامه را کامل دست‌مان داشتیم تمرین می‌کردیم و الان باید هر زمان روی نقش‌  و شخصیتی که بازی می‌کنم متمرکز باشم.

قبل از شروع پخش، قضاوت‌هایی شد؛ نمادی از احضار، چشم جهان‌بین و دجال را نشان دادند و شروع کردند به قضاوت‌هایی که واقعاً زودهنگام و تحقیق‌نشده بود. مثلاً می‌گفتند این سریال می‌خواهد مردم را جادو کند. خوشبختانه با شروع سریال و رسیدن به قسمت‌های چهارم و پنجم قضاوت‌ها کمتر شد.  نقدهایی به آن وارد کردند که از بازیگرانی استفاده کرده که چهره نیستند. اما واقعاً این بازیگران نابازیگر نیستند و تجربه داشته‌اند. طبیعتاً در هر کاری که بازیگر جدید حضور داشته باشد بیشتر روی آن و خصوصاً بازی آن بازیگران متمرکز می‌شوند؛ مشکل کوچک را بزرگ می‌کنند.  اما بالأخره به هر کاری نقد وارد است و نمی‌خواهم از این قضیه دفاع کنم.

  • نکته دیگر درباره شباهتی است که میان این سریال و سریال "اغما" قرار دادند؛ واقعاً به نظر خودتان محسن کامرانی "احضار" همان الیاس سریال "اغما" است؟

الان هر فیلم ماورایی یا ترسناکی می‌خواهد ساخته شود می‌گویند این سریال و فیلم شبیه آن سریال و فیلم است. زیرا فضا برای ساخت چنین سریال‌هایی برای ما در ایران کم است. به راحتی مردم مقایسه می‌کنند با سریال‌ها یا فیلم‌های خیلی ترسناک هالیوودی؛ در حالی که اصلاً این مقایسه کردن، درست نیست. به خاطر اینکه ما در ساخت سریال ترسناک خیلی محدودیت داریم یعنی ما انتخاب می‌کنیم فلان فیلم را ببینیم اما برای پخش سریال تلویزیون خیلی دست‌مان باز نیست.

یک شباهت‌هایی وجود دارد اما خط داستان اصلاً شبیه به هم نیست. شیطان همیشه یک شیطان و ماهیتش یکی است، اما قالبش عوض می‌شود. طبیعتاً از چه چیزهایی در دنیای ماورا الطبیعه می‌ترسیم؛ از روح، جنّ و شیطان. این‌ها چیزهای مشترکی است که با دیدن این سریال و آن سریال، ناگزیر مقایسه می‌کنیم.

اگر همه کارهای ترسناک خارجی را ببینید جنّ و روحی وجود دارد که خانه یا افراد را تسخیر می‌کند و  با داستان و موسیقی متفاوت این قضیه پیش می‌رود. اما چون در ایران کمتر کار شده و اگر جامعیت و فراوانی اتفاق بیفتد همه بتوانند این ژانر را کار کنند آن موقع می‌توانیم بگوییم این شبیه آن است یا آن شبیه این است.  

  •  آقای میرزایی! برخی به هنگام دیدنِ سریال "احضار" با سابقه‌ای که از علیرضا افخمی سراغ داشتند با خودشان گفتند حتماً یک جاهایی این کارگردان دچار خودسانسوری شده و یا مثلاً از ظرفیت موسیقی و صحنه‌پردازی دلهره‌آور بهره نبرده است؛ نظر شما چیست؟

تکلیف این سریال از ابتدا مشخص بود؛ وقتی که با هم صحبت می‌کردیم این سریال قرار نبود ترسناک ساخته شود. یک خط داستانی داشت و فقط یک نقطه در این سریال ماورا الطبیعه و قدری ترسناک به نظر می‌رسد. شما ببینید سریال "او یک فرشته بود" دهه ۱۳۸۰ ساخته شده و آن موقع اصلاً خبری از این دسترسی به فیلم و رسانه وجود نداشت. الان با موبایل‌مان به دنیاهای جدیدی از فیلم و سریال و اتفاق و رسانه سفر می‌کنیم. به همین خاطر سریال‌ها و فیلم‌ها با ژانرهای مختلفی ساخته می‌شود که خیلی هم ژانر ترسناک طرفدار دارد اما این سریال برپایه ترسناک بودن ساخته نشده است.  

  •  پس هدف "احضار" چیست؟

هدفش این نبوده که مردم را بترساند. این سریال راجع به آگاه کردن مردم ساخته شده است. چون الان مردم ما خیلی سراغ اتفاقات خرافاتی رفتند و هرکسی برای خودش کاسبی دارد و چیزهای جدید می‌گوید. من زیاد دیدم شخص مشکل عادی در زندگی‌اش پیدا می‌کند و بدون اینکه برای آن تلاشی کند پیش شخصی می‌رود که او با کارهای ماوراء الطبیعه مشکل او را حل کند؛ در این راه هزینه‌ گزافی هم می‌پردازد. در اطرافیان‌مان زیاد داریم کسانی که به سراغ این کارها رفته‌اند؛ حرف اصلی "احضار" این است که نمی‌شود با این خرافات زندگی را درست کرد، دلی را به دست آورد و یا رابطه عاشقانه‌ای را ترمیم بخشید. همه‌چیز باید بر پایه صداقت و راه درست پیش برود.  

  •  در جریان گفت‌وگو اشاره کردید که نقش محسن کامرانی هرچه جلو برویم زوایای مختلفش مشخص می‌شود؛ یعنی در واقع باید منتظر غافلگیری‌های بیشتر در قسمت‌های بعدی باشیم؟

به نظرمن مخاطب باید منتظر یک غافلگیری خیلی جذاب باشد. به خاطر اینکه ۹۹ درصد حدس‌هایی که مخاطب زده کاملاً اشتباه است. بیشتر راجع به محسن کامرانی همه اشتباه حدس زده‌اند. مخاطبانی که فکر می‌کنند روح است یا شیطان؛ اتفاقاً هرچه جلوتر برویم خواهید دید که قصه "احضار" شبیه به سریالی‌هایی که گفته‌اند نیست. اجازه نداشته و ندارم چیزی بگویم و اتفاقاً هم درست است مخاطبین باید ببینند و درباره سریال و شخصیت‌هایش قضاوت کنند؛ اما این را می‌توانم بگویم که منتظر اتفاق جذاب‌تری باشند.  

  •  به نظر شما سریال‌های ماورایی که در تلویزیون ساخته می‌شود و خیلی خوب هم است و مخاطب مشتاق ساخت این نوع آثار است؛ با توجه به فیلم‌های جدیدی که در این ژانر، دنیا می‌سازد ما باید چگونه در این عرصه قدم برداریم؟

اصلاً اشکال ندارد اگر اتفاق حرفه‌ای وجود دارد و قرار است در آن ژانر کار کنم از میان آثار خوب و خوش‌ساخت تقلید کنیم. به قولِ معروف می‌گویند اگر حرفه‌ای نیستی حداقل ادای حرفه‌ای‌ها را دربیاور! قبل از اینکه بیاییم در این عرصه کاری کنیم باید ریشه‌یابی کنیم مردم دقیقاً از چه چیزی می‌ترسند و چه چیزی مسئله منِ فیلمساز در ژانر ماورایی و یا ترسناک است. ریشه‌یابی کردیم بعد از آن نیاز به یک فیلمنامه خیلی قوی داریم.

اتفاقاً این نوع فیلم‌ها، چون خط داستانی معمولی ندارد و روی لبه تیغ است؛ یعنی در جریان این نوع فیلم‌ها همیشه باید مخاطب منتظر اتفاق غیرمنتظره‌ای باشد. آدمی که در ژانر ترسناک کار می‌کند باید به موسیقی توجه کند. موسیقی در فیلم ترسناک مثل فیلمنامه فیلم ترسناک، مهم است.

خیلی از عوامل بستگی دارد یک فیلم ترسناک خوب ساخته شود؛ بهتر است نمونه‌های بیشتری را ببینیم و راجع به آن‌ها بخوانیم. کما اینکه اسطوره‌های زیادی در کشور خودمان داریم و داستان‌های زیادی داریم که به آن‌ها پرداخته نشده است.  

نمونه بارز آن علیرضا افخمی که سعی کرده این موضوع را در خود ایران پیدا کند و خیلی از این شخصیت‌ها مثل "مینو" را مردم می‌شناسند و در اطراف خودشان دیده‌اند. اگر واقعاً آقای افخمی می‌خواست فیلم ترسناک بسازد این طوری شروع نمی‌شد. تکلیف سریال "احضار" مشخص است داستان‌هایی که از روابط فرهاد و مائده باز شده، به ترساندن و ترسناک بودن ربطی ندارد.  

  • شما در صفحه خودتان و یا صفحات دیگر فضای‌مجازی با نکته‌ای مواجه نشدید که فارغ از شوخی‌ها و خندیدنِ به آن شوخی‌ها، برایتان خیلی قابل تأمل و توجه باشد؟

خیلی شوخی‌ها می‌شود و استقبال می‌کنم. مردم ما واقعاً خلاق‌اند و بامزه شوخی می‌کنند. اما عده‌ای واقعاً این قضیه را جدی گرفته‌اند و فکر می‌کنند منِ میلاد میرزایی می‌توانم یکسری کارهای ماوراء الطبیعه بکنم. حتی چند تا خانم سالخورده این درخواست را از من در خیابان داشتند که من مشکل‌شان را به این وسیله برطرف کنم.

حتی خیلی برایم جالب بود آن‌قدر همذات‌پنداری کردند که برخی به من می‌گفتند پدر و مادرمان فوت کرده، ای کاش می‌شد شما بیایید از آن‌ها برای ما خبر بیاورید. واقعاً برای ایفای این نقش سعی خودم را کردم که نقشی از خودم به یادگار بگذارم غیرقابل پیش‌بینی باشد. امیدوارم تا پایان بتوانم این نقش را خوب پیش ببرم تا بعدها از این کاراکتر به عنوان شخصیت‌های ماندگار سریال‌ها یاد کنند.  

کد خبر 599956

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رادیو و تلویزیون

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha